بیا تو عشقتو ببر

عشق و عاشقی و تفریح

سلام به همه ی شما دوستان و آشنایان عزیز . بله با شما ام من قاسم مرادی این وبلاگ را چندروزی بیش نیست راه اندازی کرده ام می تونید کلیه ی انتقادات و نظرات خود را بدهید .

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1398برچسب:,ساعت 17:29 توسط قاسم مرادی| |

آئین و سنن هر ملتی فرهنگ اون ملت رو نشون میده . بعضی وقتا به ایرانی بودن خودمون افتخار میکنم. وقتی بعضی سنت های مسخره ملت های دیگه رو میبینم. بعضی از سنت های عجیب ، سنت های خنده دار و بعضی ها که باور نکردنیه ...

 

۱) در شهر ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی زنان می توانند به ازای هر بار معاشقه از شوهر خود تقاضای پول کنند.

۲) در جزیره Tazmanya واقع در جنوب شرقی استرالیا و نیز در منطقه Gippsland این کشور، عروس و داماد حین جشن عروسی روی حصیری که در میانه مجلس پهن شده، در برابر میهمانان اولین رابطه خود را برقرار می کنند.

۳) در کشور اندونزی واقع در جنوب شرقی آسیا، اگر ثابت شود که فردی عمل خود ارضائی انجام داده، سر آن فرد را به عنوان مجازات می توانند از تنش جدا کنند.

۴) بنا به سنتی در تایوان، واقع در شرق آسیا، یکی از خویشاوندان یا دوستان داماد باید بکارت عروس را از بین ببرد. بدین ترتیب داماد می تواند از انجام این وظیفه ناراحت کننده و نامطلوب رهایی پیدا کند.

۵) بر اساس سنتی در هندوستان، زنانی که برای انجام نظافت به خانه های دیگران می روند، می توانند وظیفه پاسخ دادن به نیازهای جنسی نوجوانان مجرد ساکن خانه را نیز به عهده بگیرد.

۶) در جزیره Guam واقع در اقیانوس کبیر، مردها می توانند شغلی متفاوت و بی نظیر در سراسر جهان را داشته باشند. مردانی که این شغل را انتخاب می کنند، شهر به شهر می گردند و در ازای دریافت پول از دختران باکره، اقدام به برقراری رابطه جنسی با آنها می کنند. بر اساس سنتی در جزیره Guam ازدواج دختران باکره به هیچ وجه مجاز شمرده نمی شود.

۷) در شهر Cali کشور کلمبیا در آمریکای جنوبی، اولین رابطه جنسی عروس جوان و شوهرش توسط مادر عروس به طور کامل زیر نظر گرفته می شود.

۸) بنا به قانون موسوم به Cottonwood که در ایالت آریزونای آمریکا جاری است، زوج ها نمی توانند در اتومبیلی که لاستیک آن پنجر شده به معاشقه بپردازند.

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:20 توسط قاسم مرادی| |

خدایا

خوش به حال آنکه قلبش مال توست

حال و روزش هر نفس، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی

آرزوهایش همه آمال توست…

 

.

.

.

یارب تو کریمی و کریمی کرم است / عاصی ز چه رو برون ز باغ ارم است

با گریه اگر ببخشی ام نیست کرم / با معصیتم اگر ببخشی کرم است . . .

.

.

.

الهی

در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد

ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقائق برسد . . .اس ام اس های بسیار زیبا در مورد خدا

.

.

.

پروردگارا

یاری ام ده ، تا بدون اینکه از ایمان افراد بپرسم

و بدون اینکه بدردم بخورند، همدل و همدردشان باشم .

زیرا در سودای هر انسانی ” روح تو ” خانه گزیده . . .

.

.

.

خطا از من است، می دانم.

از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”

اما به دیگران هم دلسپرده ام

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”

اما به دیگران هم تکیه کرده ام

اما رهایم نکن

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم

.

.

.

مسئله این نیست که خدا را می بینیم یا نمی بینیم،

مسئله اینست که با خداست که می بینیم . . .

.

.

.

خدایا تو خود میدانی انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است

چه زجر میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.

.

.

.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است

راه دل خود را نتوانم که نپویم

هر صبح در آیینه جادویی خورشید

چون می نگرم او همه من، من همه اویم

.

.

.

 

الهی

در جلال، رحمانی ، در کمال، سبحانی

نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی

نه کَس به تو ماند و نه به کَس مانی

پیداست که در میان جانی، بلکه زنده به چیزی است که تو آنی

.

.

.

خداوندا! نان از تو می خوریم و فرمان از شیطان می بریم.

ما را ببخش . . .

.

.

.

الهی

دیگران مست شرابند و من مست ساقی

مستی ایشان فانی است و از من باقی . . .

.

.

.

وقتی عبارت ” خدا را به یاد داشته باش ” را می خوانم

در ذهنم و در قلبم گزینه ” همیشه ” را برایش تیک می کنم . . .

.

.

.

خدایا چه اندازه به من لطف دارى با این نادانى عظیم من

و چقدر به من مهر دارى با این کردار زشت من

.

.

.

توبه بر لب ، سبحه بر کف ، دل پر از شوق گناه

معصیت را خنده می آید ز استغفار ما . . .

.

.

.

الهى بى پناهان را پناهى

به سوى خسته حالان کن نگاهى

مرا شرح پریشانى چه حاجت

که بر حال پریشانم گواهى

.

.

.

بیخودی پرسه زدیم، صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود

ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم

ما به هم بد کردیم، ما به هم بد گفتیم

ما حقیقت هارا، زیر پا له کردیم

…و چقدرحظ بردیم، که زرنگی کردیم

روی هرحادثه ای، حرفی از مهر زدیم

از تو من میپرسم ، ما که راگول زدیم؟؟؟

.

.

.

ایزد منان تویی تو

خدایا ایزد منان تویی تو خدایا قادر رحمان تویی تو

تو موجودات عالم خلق کردی پدید آرنده ی کیهان تویی تو

سراسر بر جهان آفرینش محیط و صاحب فرمان تویی تو

سزاوار ثنایی و ستایش جهان دارنده و یزدان تویی تو

سریر پادشاهی در خور توست به مخلوق جهان سلطان تویی تو

بری از عیب و عار استی و از نقص شکوه و مجد و فرد و شان تویی تو

گهی عزت دهی و گاه ذلت منزه هستی و سبحان تویی تو

پناه جمله ی درماندگانی خبیر از ظاهر و پنهان تویی تو

خطاپوش و رحیمی و کریمی دل دلداده را جانان تویی تو

سمیعی و صمد فتاح و نوری ضیاء مطلق و تابان تویی تو

خلائق فانی و تو لایموتی به عالم حی و جاویدان تویی تو

عظیمی و غنی،خلاق و رزاق خدای مرسل قرآن تویی تو

علیمی و احد،جبار و قهار نشان و آیت و برهان تویی تو

تو ستار عیوب و پرده پوشی جفا و عدل را میزان تویی تو

کبیری منتقم،قدوس و خالق شکور و مالک رضوان تویی تو

دهی جان و ستانی جان ز مخلوق به دنیا اول و پایان تویی تو

تو را از جان و دل یا رب پرستیم که قطب و مظهر ایمان تویی تو

خطاکاریم خدایا بارالها امید عاصیان تنها تویی تو

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:18 توسط قاسم مرادی| |

اس ام اس خنده دار

غضنفر داشته میرفته خونه

خونه شون هیشکی نبوده

میره رو پیغام گیر !

.

.

.

میدونید تفاوت بحرین و استقلال چی بود؟

بحرین ده نفره شیش تایی شد،استقلال یازده نفره ! :) )

.

.

.

اس ام اس جوک جدید

یادش بخیر !

یه روزی آدما به جای شماره

به هم دل می دادن !

.

.

.

پیامک خنده دار جدید

رفتم تو سرچ گوگل تایپ کردم

“زن چه میخواهد؟”

گوگل بعد از ۲۰ دقیقه پاسخ داد

“ما همچنان در حال جستجو ایم !”

.

.

.

میدونی وحشتناک ترین چیز توی دنیا چیه؟

این که از یک کابوس وحشتناک از جا بپری

و ببینی زندگیت از اون کابوس وحشتناک تره !

.

.

.

متن خنده دار جوک خنده دار

هر زنی ممکنه واسه همسرش ملکه نباشه

اما هر دختری واسه پدرش پرنسسه !

 

.

.

.

اس ام اس خنده دار آبان ماه

ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند

بچه ها درس نخوانیدکه لیسانس ها بیکارند !

.

.

.

میگن مردا انقدر جهودن

که اگه قرار بود حامله بشن نسل بشر منقرض می شد !

راس میگن ینی !؟

.

.

.

خدا شانس بده چیست !؟

عبارتی که معمولا خانومها برای بیان حسادت خود

نسبت به خانوم دیگری که به موقعیت خوبی

دست یافته (معمولا شوهر) استفاده می‌کنند !

.

.

.

سلامتی نوشابه که خانواده داره

و خیلی ها ندارن !

 

.

.

.

دکمه پاور مغز توی دماغه

واسه همینه که وقتی انگشت میکنی تو دماغت میری تو فکر !

.

.

.

توصیه به پدران و مادران گرامی :

وقتی بچه تون اومد خونه عطر زده بود

آدامس هم مجویید

هیچوقت ازش نپرسین : “سیگار کشیدی!؟”

مستقیم بزنین زیر گوشش !

.

.

.

بعد از نامزدی

دختر به پسر:

دیگه حق نداری به بقیه دخترا نگاه کنیا…الان دیگه تعهد داری

پسر: جان؟! منظورت چیه ؟

وقتی آدم تو رژیمه دلیل نمیشه به منو ( Menu ) نگاه نکنه !

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:16 توسط قاسم مرادی| |

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه


به تو سوگند ! به راز گل سرخ و به پروانه که در عشق فنا می گردد زندگی زیبا نیست ، آنچه زیباست تویی تو که آغاز منو لحظه ی پایان منی .
 

زندگی تعداد نفس ها نیست ، تعداد لبخندهای کسانی است که یادی از ما میکنند .

 

من از شوق تو لبریزم گل من / کجایی بی تو پاییزم گل من / ز پا افتاده ام بازآ که شاید / به دیدار تو برخیزم گل من .
 

عشق برای من شبیه انرژی هسته ای شده است ، با تمام دردسرهایش لازم است .

 

زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا موکول کرد .
 

اگر هرگز نمیخوابد دو چشم سرخ و نمناکم / اگر در فکر چشمانت شکسته قلب غمناکم / ولی یادم نخواهد رفت هرگز که یاد تو هنوز اینجاست / میان سایه روشن ها ، دل شیدای من تنهاست / نباید زود میرفتی و از دل کوچ میکردی / افقها منتظر ماندند ازین ره تا تو برگردی .

 
دیدی غافلگیرت کردم ! درست در لحظه ای که به یادم نبودی ، بیادت بودم !
 

خیابانهای تنهایی دلی ولگرد میخواهد / و آوازم بدون تو سکوتی سرد میخواهد / برایت مرده بودم تا برایم تب کند قلبت / ولی حتی نپرسیدی دلت همدرد میخواهد ؟

 
یادمان باشد شاید شبی آنچنان آرام گرفتیم که دیدار صبح فردا ممکن نشد ، پس به امید فرداها "محبتهایمان" را ذخیره نکنیم .
 

هیچ گاه خط دلت را مشغول نکن ، شاید دلتنگی پشت خط باشه ، دلتنگتم !

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:16 توسط قاسم مرادی| |

 

              مجموعه چهارم مسابقه DANCE 2011


                                 مجموعه چهارم مسابقه DANCE 2011

                                   هشت رقص فوق العاده زیبا و زیبا

                                 حتما دانلود کنید خیلی زیبا هستن

                        

 

 

  هشت رقص فوق العاده زیبا و زیبا

                                 حتما دانلود کنید خیلی زیبا هستن

                        

 

Mahmod(clipdoni.ir).3gp

 

Farshid(clipdoni.ir).3gp

 

Darush(clipdoni.ir).3gp

 

Ashkan(clipdoni.ir).3gp

 

Ahmad(clipdoni.ir).3gp

------------------------------------------

تعدادی رقص حرفه ای و فوق العاده در یک مسابقه که از شبکه fox پخش می شود


دانلود با لینک مستقیم

 
 

 

دانلود با لینک مستقیم
 

dance2 (clipdoni).3gp                 

سری جدید مسابقه رقص 2011

سری اول و ذوم 

بیست و یک رقص زیبا و فوق العاده با کیفیت خوب

منتظر سری سوم مسابقه رقص در هفته آینده باشید

تعداد کلیپ ها 21


سرور پیکوفایل


 

 

 

تعداد کلیپ ها 21

 
سرور پیکوفایل

amir(clipdoni.ir).3gp

 

amir_karaj(clipdoni.ir).3gp

 

arimes(clipdoni.ir).3gp

 

asal(clipdoni.ir).3gp

 

david(clipdoni.ir).3gp

 

Eli&Shadab(clipdoni.ir).3gp

 

farzad(clipdoni.ir).3gp


 

hasti(clipdoni.ir).3gp

 

leila(clipdoni.ir).3gp

 

mahdi(clipdoni.ir).3gp

 

marjan(clipdoni.ir).3gp

 

mohmod(clipdoni.ir).3gp

 

nima(clipdoni.ir).3gp

 

omid(clipdoni.ir).3gp

 

sahar(clipdoni.ir).3gp

 

sama(clipdoni.ir).3gp

 

shahin(clipdoni.ir).3gp


 

shohre(clipdoni.ir).3gp



shahzad(clipdoni.ir).3gp


tofan(clipdoni.ir).3gp

 

solmaz(clipdoni.ir).3gp

-----------------------------------

همانطور که قول داده بودم سری سوم مسابقه   DANCE 2011 آماده دانلود هست

سری سوم با  هشت شرکت کننده

امروز چهار  کلیپ آماده دانلود می باشدا و چهار کلیپ دیگر تا امشب
چهار کلیپ اضافه شد


 

moein(clipdoni.ir).3gp



shaghayegh(clipdoni.ir).3gp



Abass(clipdoni.ir).3gp



spideh(clipdoni.ir).3gp


artin(clipdoni.ir).3gp

behnam(clipdoni.ir).3gp

 

hamed(clipdoni.ir).3gp

--------------------------------------------




 

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:6 توسط قاسم مرادی| |

قم انگیز ترین داستاهای دنیا(عشقی)

شب عروسيه، آخره شبه ، خيلي سر و صدا هست. ميگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض كنه هر چي منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل كرده. داماد سروسيمه پشت در راه ميره داره از نگراني و ناراحتي ديوونه مي شه. مامان باباي دختره پشت در داد ميزنند: مريم ، دخترم ، در را باز كن. مريم جان سالمي ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمياره با هر مصيبتي شده در رو مي شكنه ميرند تو. مريم ناز مامان بابا مثل يه عروسك زيبا كف اتاق خوابيده. لباس قشنگ عروسيش با خون يكي شده ، ولي رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به اين صحنه نگاه مي كنند. كنار دست مريم يه كاغذ هست، يه كاغذي كه با خون يكي شده. باباي مريم ميره جلو هنوزم چيزي را كه ميبينه باور نمي كنه، با دستايي لرزان كاغذ را بر ميداره، بازش مي كنه و مي خونه :

سلام عزيزم. دارم برات نامه مي نويسم. آخرين نامه ي زندگيمو. آخه اينجا آخر خط زندگيمه. كاش منو تو لباس عروسي مي ديدي. مگه نه اينكه هميشه آرزوت همين بود؟! علي جان دارم ميرم. دارم ميرم كه بدوني تا آخرش رو حرفام ايستادم. مي بيني علي بازم تونستم باهات حرف بزنم. ديدي بهت گفتم باز هم با هم حرف مي زنيم. ولي كاش منم حرفاي تو را مي شنيدم. دارم ميرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردي، يادته؟! گفتم يا تو يا مرگ، تو هم گفتي ، يادته؟! علي تو اينجا نيستي، من تو لباس عروسم ولي تو كجايي؟! داماد قلبم تويي، چرا كنارم نمياي؟! كاش بودي مي ديدي مريمت چطوري داره لباس عروسيشو با خون رگش رنگ مي كنه. كاش بودي و مي ديدي مريمت تا آخرش رو حرفاش موند. علي مريمت داره ميره كه بهت ثابت كنه دوستت داشت. حالا كه چشمام دارند سياهي ميرند، حالا كه همه بدنم داره مي لرزه ، همه زندگيم مثل يه سريال از جلوي چشمام ميگذره. روزي كه نگاهم تو نگاهت گره خورد، يادته؟! روزي كه دلامون لرزيد، يادته؟! روزاي خوب عاشقيمون، يادته؟! نقشه هاي آيندمون، يادته؟! علي من يادمه، يادمه چطور بزرگترهامون، همونهايي كه همه زندگيشون بوديم پا روي قلب هردومون گذاشتند. يادمه روزي كه بابات از خونه پرتت كرد بيرون كه اگه دوستش داري تنها برو سراغش. يادمه روزي كه بابام خوابوند زير گوشت كه ديگه حق نداري اسمشو بياري. يادته اون روز چقدر گريه كردم، تو اشكامو پاك كردي و گفتي گريه مي كني چشمات قشنگتر مي شه! مي گفتي كه من بخندم. علي حالا بيا ببين چشمام به اندازه كافي قشنگ شده يا بازم گريه كنم. هنوز يادمه روزي كه بابات فرستادت شهر غريب كه چشمات تو چشماي من نيافته ولي نمي دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزي كه بابام ما را از شهر و ديار آواره كرد چون من دل به عشقي داده بودم كه دستاش خالي بود كه واسه آينده ام پول نداشت ولي نمي دونست آرزوهاي من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل مي كنم. هنوزم رو حرفم هستم يا تو يا مرگ. پامو از اين اتاق بزارم بيرون ديگه مال تو نيستم ديگه تو را ندارم. نمي تونم ببينم بجاي دستاي گرم تو ، دستاي يخ زده ي غريبه ايي تو دستام باشه. همين جا تمومش مي كنم. واسه مردن ديگه از بابام اجازه نمي خوام. واي علي كاش بودي مي ديدي رنگ قرمز خون با رنگ سفيد لباس عروس چقدر بهم ميان! عزيزم ديگه ناي نوشتن ندارم. دلم برات خيلي تنگ شده. مي خوام ببينمت. دستم مي لرزه. طرح چشمات پيشه رومه. دستمو بگير.منم باهات ميام

پدرمريم نامه تو دستشه ،كمرش شكست ،بالاي سر جنازه ي دختر قشنگش ايستاده و گريه مي كنه. سرشو بر گردوند كه به جمعيت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاكي تو سرش شده كه توي چهار چوب در يه قامت آشنا مي بينه. آره پدر علي بود، اونم يه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشك يكي شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهي كه خيلي حرفها توش بود. هر دو سكوت كردند و بهم نگاه كردند سكوتي كه فرياد دردهاشون بود. پدر علي هم اومده بود نامه ي پسرشو برسونه بدست مريم اومده بود كه بگه پسرش به قولش عمل كرده ولي دير رسيده بود. حالا همه چيز تمام شده بود و كتاب عشق علي و مريم بسته شده. حالا ديگه دو تا قلب نادم و پشيمون دو پدر مونده و اشكاي سرد دو مادر و يه دل داغ ديده از يه داماد نگون بخت! مابقي هر چي مونده گذر زمانه و آينده و باز هم اشتباهاتي كه فرصتي واسه جبران پيدا نمي كنند.

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:6 توسط قاسم مرادی| |

اتحادیه فوتبال انگلیس در حال تهیه شواهدی در دفاع از وین رونی و ارائه به یوفا است تا از محرومیت بیشتر این ستاره فوتبال جلوگیری کند.

  • مسئولان فوتبال انگلیس پذیرفته اند که نشان دادن کارت قرمز به رونی بحق بوده است ولی باور برخی از مسئولان فدراسیون فوتبال انگلیس و بعضی از مقامات یوفا بر این است که رونی بیش از تکل خشن به خاطر گستاخی و تندخویی گناهکار است.
    رونی حداقل یک جلسه از همراهی تیم ملی انگلیس محروم خواهد شد با این حال ممکن است کمیته انضباطی یوفا این محرومیت را افزایش دهد. اکنون تیم حقوقی اتحادیه فوتبال انگلیس دست به کار شده تا از رونی در یوفا دفاع کند.
    مسئولان اتحادیه فوتبال انگلیس آماده هستند به مقر یوفا بروند و یا شواهدی مکتوب فراهم کنند تا این ستاره تیم ملی انگلیس را از محرومیت های بیشتر برهانند.
    'ولفگانگ استارک' داور دیدار انگلیس و مونته نگرو در گزارش خود نوشته پس از آنکه کارت قرمز را به رونی نشان داده این بازیکن با فروتنی تصمیم او را پذیرفته و زمین را ترک کرده است.
    برخی منابع در تیم ملی انگلیس گفته اند وقتی بازی پایان یافت و بازیکنان به رختکن بازگشتند یک 'رونی متفاوت' را دیده اند که به انتظار آن ها نشسته بود و با آن رونی که تکلی دیوانه وار انجام داد و کارت قرمز گرفت تفاوت داشت.
    رسانه های انگلیسی هم در دفاع از رونی عملکرد او را با سالهای قبل مقایسه کرده و نوشته اند: رونی بالغ شده و از رفتاری که انجام داده و لطمه ای که به تیم ملی انگلیس زد شرمسار است.

نوشته شده در یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:,ساعت 14:38 توسط قاسم مرادی| |

یران - بحرین و سیاست کارلوس کی‌روش ...
 
 
سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال ایران به جای راه انداختن هیاهو برابر جنگ لفظی مربی انگلیسی بحرین، با بازی خوب شاگردانش پاسخی قاطع در مستطیل سبز خواهد داد.
  • تیم بحرین روز یکشنبه (امشب) به منظور انجام دیدار با ملی پوشان ایران در مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل وارد تهران می‌شود.

    این جدال سرنوشت‌ساز قرار است روز سه‌شنبه در ورزشگاه یکصد‌هزار نفری آزادی برگزار شود. در این سفر علی ال بوینان، مسئولیت کاروان تیم بحرین را برعهده خواهد داشت.
    ایران و تیم این کشور عربی در گروه پنجم آسیا اکنون رقابت تنگاتنگی برای صدرنشینی پس از انجام دو بازی قبلی و کسب چهار امتیاز دارند.

    این در حالی‌ است حریف ۲ روز دیگر ایران توسط پیتر تایلور، سرمربی انگلیسی هدایت می شود. او کسی است که در مصاف اول تیمش، تساوی بدون گل با قطر و پیروزی ۲ بر صفر مقابل اندونزی را به ارمغان آورده است.

    مطابق این گزارش اکثر جلسات تمرینی اخیر بحرین پشت درهای بسته انجام گرفته و حتی کمپ تیم واقع در هتل سوفتیل در فضای محدود و بسته بوده است. هرچند که عبدالله عمر، ستاره لژیونر عضو تیم ایکسامایکس نوی شاتل سوئیس از روز جمعه گذشته در محل اردو حاضر شده است.
    با توجه به یکسری حساسیت‌ها، فیفا برای مصاف روز سه‌شنبه اقدام به فراخوانی یک ناظر امنیتی کرده است.
    در این حال کارلوس کی‌روش و تایلور، مربیان دو تیم تمام تمرکز خود را معطوف چنین جدال مهمی کرده اند.
    مربی بحرین در آخرین مصاحبه خود که با خبرگزاری آسوشیتد‌پرس اظهار داشت که تیمش در گروهی حضور دارد که همه مدعی صعود هستند.
    وی تاکید کرد: ایرانی‌ها مدعی جدی در گروه ما هستند. از این رو مصاف با آنها ، سخت‌ترین رویارویی ممکن خواهد بود. اگر در تهران موفق به کسب تساوی شویم، در حقیقت به نتیجه‌ای ارزشمند و خارق‌العاده دست یافته‌ایم.

    او در عین حال از شرایط آمادگی تیمش سخن به میان آورد و اظهار داشت: ما آماده‌تر از قبل هستیم. نیاز داریم که بازهم پیشرفت کنیم و بهتر شویم.

    در این گزارش همچنین به ناکامی ایران در آخرین دوره مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ انجام گرفت، اشاره شده است. همچنین این نکته که قهرمان سه دوره آسیا در آخرین سری از مسابقات جام ملت‌ها که زمستان گذشته در قطر برگزار شد، در مرحله یک چهارم نهایی حذف شد.

    این گزارش افزوده است: با توجه به کسب یک تساوی مقابل قطر و برد مقابل اندونزی اینک رقابت برای ایران به سوی جام جهانی برزیل شانس خوبی برای صعود وجود دارد. البته کی روش که سابقه هدایت تیم ملی پرتغال، رئال‌مادرید و دستیاری منچستریونایتد را دارد، رویارویی با بحرین را سخت‌ترین بازی گروه خوانده است.

    در پایان این گزارش از قول کی‌روش عنوان شده است: مربی بحرین گفته همراه با تیمش به تهران می آید که ایران را شکست دهد. این حرف چیزی غیرعادی نیست. هر مربی می خواهد تیمش به برنده شود. ولی ما نگران این موضوع نیستیم. بلکه پاسخ‌شان را با بازی قوی و خوب خود در زمین خواهیم داد.
    از اظهارات سرمربی تیم ملی ایران پیداست که وی می خواهد پاسخ سرمربی بحرین را در مستطیل سبز بدهد.

نوشته شده در یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:,ساعت 14:38 توسط قاسم مرادی| |

تماشاي بازي مس کرمان وسپاهان رايگان است
 

تماشاي بازي دو تيم فوتبال مس کرمان و سپاهان رايگان اعلام شد.


 به نقل از سایت باشگاه مس کرمان، تماشای دیدار دو تیم مس کرمان و سپاهان اصفهان در ورزشگاه باهنر کرمان رایگان است.

 باشگاه مس اعلام کرد به منظور حضور هر چه بیشتر هواداران و حمایت آنها از تیم محبوب‌شان تماشای دیدار دو تیم مس کرمان و سپاهان اصفهان که قرار است فردا ( یکشنبه) از ساعت 15:30 در ورزشگاه شهید باهنر کرمان برگزار شود، رایگان است.
 تیم مس کرمان تنها تیم بدون پیروزی لیگ برتر است.
 

نوشته شده در شنبه 16 مهر 1390برچسب:,ساعت 19:25 توسط قاسم مرادی| |

گفتوگوی بسیار جالب و خنده دار
 
دختر پسرها با تلفن
 


تلفن زنگ می خورد :

 گفتگوی دو دختر پای تلفن:

سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟

فدات شم... می بینمت خوشگم... بوس بوس 
 

 

گفتگوی دو پسر پای تلفن:

بنال... بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟

د گمشو راه بیفت دیگه کره خر  
 
 *****

 

بعد از قطع کردن تلفن :

دخترها:


واه واه واه !!! دختره ایکپیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره

اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد 
 

پسرها:


بابا عجب بچه باحالیه این حمید خیلی

حال میکنم باهاش خیلی با مرامه


نوشته شده در شنبه 16 مهر 1390برچسب:,ساعت 19:22 توسط قاسم مرادی| |

 


هر وقت من يک کار خوب مي کنم مامانم به من مي

بزرگ که شدي برايت يک زن خوب مي گيرم.تا به حال من پنج

تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است

حتمن ناسرادين شاه خيلي کارهاي خوب مي کرده که

مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود.

ولي من مؤتقدم که اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ،

چون بابايمان هميشه مي گويد مشکلات انسان را آدم مي کند.

در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند.

مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم.

نوشته شده در شنبه 16 مهر 1390برچسب:,ساعت 19:20 توسط قاسم مرادی| |

بی تو میمیرم

   

 

 

      تقدیم به عشقم   

                 تقدیم به امید زندگیم  

 

                            

 

M 



برووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

اولین پستم نرو بود وحالا آخرین پستم

بروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

برو برای همیشه

برو دیگه حتی نمیخوام شمارتو تو گوشیم ببینم


برای همیشه

نوشته شده در شنبه 16 مهر 1398برچسب:,ساعت 19:5 توسط قاسم مرادی| |

نتايج ديدارهاي مقدماتي يورو 2012
 

تيم‌هاي ملي فوتبال آلمان، هلند، اسپانيا به برتري مقابل حريفان خود رسيدند اما انگليس و ايتاليا مقابل حريفان خود به تساوي رسيدند.


 شب گذشته دور دیگری از مرحله مقدماتی جام ملت‌های 2012 در قاره سبز برگزار شد که از گروه اول تیم صعود کرده آلمان توانست در استانبول، ترکیه را 3 بر یک شکست دهد، در این بازی ژرمن‌ها که از همان ابتدا بر حریف برتری داشتند، توسط ماریو گومس در دقیقه 35 گل اول خود را به ثمر رساندند. سپس در دقیقه 66 نوبت به توماس مولر، ستاره جوان مونیخی در خط حمله رسید تا شمار گل‌های ژرمن‌ها را به دو افزایش دهد.
 در دقیقه 79 ترک ها که توسط گاس هیدینک، مربی سرشناس هلندی هدایت می‌شدند، یکی از دو گل خورده را توسط هاکان بالتا جبران کردند اما این پایان کار نبود و در دقیقه 86 این بار نوبت به باستین شواین اشتایگر رسید تا گل سوم را به نام خود ثبت کند و آلمان در خاک ترک‌ها به برتری برسد.

 در گروه دوم روسیه با یک گل بر اسلوواکی غلبه کرد، آلن دژاگف در دقیقه 71 زننده تک گل بازی بود.

 در گروه سوم ایتالیا در خانه صربستان به میدان رفت که پس از نود دقیقه تلاش به تساوی یک بر یک رسید، ایتالیایی‌ها در این مصاف خیلی زود در دقیقه 2 توسط کلادیو مارکیسیو به گل رسیدند؛
اما صربستان در دقیقه 26 توانست توسط برانیسلاو ایوانوویچ گل تساوی را به ثمر برساند.

 از گروه پنجم نیز تیم هلند در خانه با یک گل بر مولداوی غلبه کرد. یان کلاس هونتلار مهاجم تیم شالکه آلمان در دقیقه 40 تک گل نایب قهرمان جهان را به ثمر رساند.

 در گروه هفتم تیم انگلیس در خانه مونته نگرو متوقف شد، در این بازی الساد زروتویچ 45 و استفان ساویچ 90 برای مونته نگرو و اشلی یانگ 11 و دارن بنت 31 برای تیم تحت رهبری فابیو کاپلو گلزنی کردند.

 از گروه هشتم نیز پرتغال در خانه به میدان رفت که مقابل ایسلند به برتری 5 بر 3 رسید.
لوئیس نانی 13، 21 ، هلدر پوستیگا 44، جائو موتینو 81 و الیسیو 87 برای پرتغال،‌ جانسون 46، 68 ، راگنار سیگوردیسنون 90 برای ایسلند گلزنی کردند.

 در گروه نهم نیز اسپانیا، قهرمان جهان با دو گل بر جمهوری چک غلبه کرد، در این بازی ماتا 6 و آلونسو 23 برای ماتادورها گلزنی کردند.

 *سایر نتایج:
گروه اول:
بلژیک یک – قزاقستان 4

 جدول گروه اول:
1- آلمان 27 امتیاز
2- بلژیک 15 امتیاز
3-ترکیه 14 امتیاز
4-اتریش 11 امتیاز
5-آذربایجان 7 امتیاز
6- قزاقستان 3 امتیاز


 گروه دوم:
اسلوواکی صفر- روسیه یک
ارمنستان 4 - مقدونیه یک
آندورا صفر - ایرلند 2

 جدول گروه دوم:
1-روسیه 20 امتیاز
2-ایرلند 18 امتیاز
3-ارمنستان 17 امتیاز
4-اسلوواکی 14 امتیاز
5-مقدونیه 7 امتیاز
6-آندورا بدون امتیاز

 گروه سوم:
ایرلند شمالی یک – استونی 2
صربستان یک – ایتالیا یک

 جدول گروه سوم:
1-ایتالیا 23 امتیاز
2- استونی 16 امتیاز
3-صربستان 15 امتیاز
4-اسلوونی 11 امتیاز
5-ایرلند شمالی 9 امتیاز
6- جزایر فارو 4 امتیاز


 گروه چهارم:
رومانی 2- بلاروس 2
بوسنی هرزگوین 5- لوگزامبورگ صفر

 جدول گروه چهارم:
1- فرانسه 20 امتیاز
2-بوسنی هرزگوین 19 امتیاز
3-رومانی 13 امتیاز
4-بلاروس 13
5-آلبانی 8 امتیاز
6- لوگزامبورگ 4 امتیاز

 گروه پنجم:
فنلاند یک – سوئد 2
هلند یک – مولداوی صفر

 جدول گروه پنجم:
1- هلند 27 امتیاز
2-سوئد 21 امتیاز
3- مجارستان18 امتیاز
4-فنلاند 9 امتیاز
5- مولداوی6 امتیاز
6- سان مارینو بدون امتیاز

 گروه ششم:
یونان 2- کرواسی صفر

 جدول گروه ششم:
1- یونان 21 امتیاز
2-کرواسی 19 امتیاز
3-رژیم اشغالگرقدس 13 امتیاز
4- لتونی 11 امتیاز
5-گرجستان 10 امتیاز
6-مالت یک امتیاز

 جدول گروه هفتم:
1- انگلیس 18 امتیاز
2-مونته نگرو 12 امتیاز
3- سوئیس 8 امتیاز
4-ولز 6 امتیاز
5- بلغارستان 5 امتیاز


 گروه هشتم:
قبرس یک – دانمارک 4
پرتغال 5- ایسلند 3

 جدول گروه هشتم:
1- پرتغال 16 امتیاز
2-دانمارک 16 امتیاز
3- نروژ 13 امتیاز
4-ایسلند 4 امتیاز
5- قبرس 2 امتیاز

 جدول گروه نهم:
1- اسپانیا 21 امتیاز
2-جمهوری چک 10 امتیاز
3-اسکاتلند 8 امتیاز
4-لیتوانی 5 امتیاز
5- لیختن اشتاین 4 امتیاز

نوشته شده در شنبه 16 مهر 1390برچسب:,ساعت 19:6 توسط قاسم مرادی| |

اینم دیکشنری شیرازی هاست که میخواستم تقدیم کنم به همه شیرازی های جیگر!

شاید واسه بقیه خیلی جالب نباشه اگه نیست که ببخشید ولی من خودم که خوندم از خنده مردم.........

No =نه كاكو

Really!! =نه آمو؟؟

Oh my Godl =یا ابالفضل

Why? =بری چی چی؟

bye=كاری باری؟

maybe=گاسم

leave me alone= آم برو او ورو بیزو باد بیاد

u made me confused= آم کله پرک گرفتم

wow= ووی آمووو

come here =بی اینجو

Take it easy= عامو ولش كن،حوصله داری شمو هم ماشاللو

so cute =جونم مرگ نشی!

that's true= همی نه

I took my shoes and scapped=ارسیو زدم زیر چلم گوروختم

Gas Square=فلکه ی گازو

Hard=قایم

Tape=نیوار


Slow down!=حالو چه خبره؟

You are disgusting=جیگری بشی

Sunshine=آفتوو

Great=باریكلوو

Excuse=بونه

Dear=گمپ گلم

when sb eats too much=عام بپوكی

wait=صبرم بده،امونم بده

good quality=خوبوو

lizard=كلپوك

washing yourself before praying=دست نماز

a square shape device that you can pray on it=جنماز

How are you=باكیت نی؟

 

نوشته شده در جمعه 15 مهر 1390برچسب:,ساعت 17:5 توسط قاسم مرادی| |

سپاهان سه بر صفر مقابل السد بازنده شد
 

کميته انضباطي کنفدراسيون فوتبال آسيا تصميم گرفت به دليل تخلف سپاهان در استفاده از بازيکن دو اخطاره نتيجه بازي رفت ميان اين تيم و السد قطر را 3 بر صفر به سود تيم قطري اعلام کند.


  سپاهان موفق شد در دیدار رفت که 23 شهریور برگزار شد، با نتیجه یک بر صفر به پیروزی برسد.
  کمیته انضباطی کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام کرد رحمان احمدی از سپاهان باید به دلیل دریافت دو کارت زرد متوالی در مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا 2011 که در تیم پیروزی تهران بازی می‌کرد، در دیدار مقابل السد قطر محروم می‌شد.
  وی در بازی اول مقابل الاتحاد عربستان اولین کارت زرد خود را دریافت کرد و در دیدارمقابل الوحدت امارات (آخرین بازی پیروزی در این رقابت‌ها) نیز دومین کارت زرد را از سوی داور بازی دریافت کرد.

  بر طبق ماده 69 بند الف قوانین رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا 2011، ماده 17 بند 3 و ماده 38 بند یک و چهار قوانین انضباطی AFC محرومیت احمدی باید در دور رفت مسابقات مرحله یک‌چهارم نهایی لحاظ می‌شد.
 علاوه بر اینکه نتیجه بازی 3 بر صفر به سود السد قطر اعلام می‌شود، جریمه هزار دلاری برای تیم سپاهان در نظر گرفته شد و این بازیکن در بازی برگشت مقابل السد محروم خواهد بود. سپاهان این حق را دارد که تا 3 روز درخواست تجدید نظر کند.

 بازی برگشت میان دو تیم در مرحله یک‌چهارم نهایی در ورزشگاه السد 6 مهر برگزار خواهد شد.

 

نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:,ساعت 16:52 توسط قاسم مرادی| |

میداودى مهاجم استقلال : مى آیم تا دوباره فیکس تیم ملى شوم
 
 

کمتر از دو ماه به جام ملت هاى آسیا مانده بود و میلاد میداودى به یکى از مردان ثابت افشین قطبى بدل شده بود اما یک تکل خشن در انزلى کاخ آرزوهاى مهاجم استقلال را ویران کرد. او نه تنها جام ملت ها را از کف داد بلکه نزدیک به ۹ ماه حاشیه نشینى را هم به جان خرید تا یکى از بزرگترین بخت هاى زندگى ورزشى خود را از کف بدهد. البته او با روحیه اى مثال زدنى دوباره به میدان برگشت و حالا باز هم یکى از مردان ثابت استقلال محسوب مى شود. اتفاقاً کارلوس کوئیروش هم بر روى او نظر مساعد دارد و همین مساله وظیفه میلاد را سنگین تر مى کند. میداودى که حالا همه چیز را از نو شروع کرده و اتفاقاً خوب هم پیش رفته است. عده اى معتقدند به زودى پیراهن ثابت تیم ملى را نیز دوباره از آن خود خواهد کرد و اعتماد کارلوس کوئیروش را به معناى واقعى کلمه جلب مى کند. اتفاقاً خود او هم همین نظر را داشته و مى گوید: اوایل که بعد از پایان دوران مصدومیتم دوباره به میدان برگشتم کار برایم دشوار بود چون ترس از آسیب دیدگى مجدد آزارم مى داد اما حالا وضع فرق کرده و بازى به بازى بهتر مى شوم. به ویژه آنکه در دربى هم بودم و نشان دادم که توانایى حضور در میادین بزرگ را یافته ام. البته نگاهم فقط معطوف به حضور در میدان نیست بلکه مى خواهم دوباره همان بازیکنى شوم که در تیم ملى هم بر رویش حساب باز مى کردند و امیدوارم آنقدر خوب باشم که سرمربى این تیم هم به میداودى در دیدارهاى حساس اعتماد کند.
 

نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:,ساعت 16:50 توسط قاسم مرادی| |

عمران زاده:با روحیه خوبى به مصاف سایپا مى رویم

حنیف عمران زاده مدافع تیم فوتبال استقلال گفت: دعوت به تیم ملى انگیزه مرا دوچندان کرده است و دیگر این جایگاه را از دست نخواهم داد. او در مورد بازى فردا مقابل سایپا اظهارداشت: شرایط تیمى ما به لحاظ برد در دربى بسیار خوب است اما آن دیدار تمام شده است و به فکر بازیهاى آینده تیم هستیم. سایپا هم یک تیم خوب و منسجم است که از بازیکنان خوبى سود مى برد.وى افزود: البته سایپا ترکیبى از جوان ها و باتجربه هاست و انگیزه خوبى هم براى بازى مقابل ما دارند اما ما براى حفظ صدرنشینى و تداوم روند صعودى خود چاره اى جز برد در این دیدار نداریم و با تلاش بچه ها با شکست سایپا صدرنشینى را از دست نمى دهیم.عمران زاده در خاتمه خاطرنشان کرد: حضور در تیم ملى انگیزه مرا دوچندان کرده است و تلاش خواهم کرد تا این روند مثبت خود را بهتر کنم تا این جایگاه تیم ملى را از دست ندهم.
 
 
    
  یوسفى: مشکلات مالى استقلال را به حاشیه مى کشاند

محسن یوسفى هافبک تیم فوتبال استقلال تهران در خصوص بازى این تیم مقابل سایپا در هفته هشتم لیگ یازدهم گفت: شرایط روحى ما بازیکنان بعد از بازى دربى مقابل پرسپولیس بسیار خوب است اما ما در تمرینات دربى را فراموش کردیم زیرا این بازى فقط سه امتیاز داشت.او افزود: سایپا از بازیکنان و کادر فنى جوان و خوبى برخوردار بوده و بازى مقابل این تیم سخت است اما با توجه به هدفمان که قهرمانى در لیگ است همه بازیها برایمان حکم فینال را دارد.یوسفى درباره معرفى هیئت مدیره استقلال اظهار داشت: انتخاب هیات مدیره و مدیرعامل را به فال نیک مى گیرم زیرا که على فتح الله زاده به تنهایى نمى توانست امور تیم را اداره کند و براى برطرف کردن مشکلات مالى نیازمند همکارى اعضاى هیات مدیره بود.
 
 برهانى: خط آتش استقلال بازى به بازى قوى تر مى شود

استقلال به گفته اغلب کارشناسان خط حمله بسیار خوبى دارد. میلاد میداودى دوباره بازگشته و در حال اوجگیرى است. فرهاد مجیدى نیاز به تعریف ندارد و پشت سر این دو نفر آرش برهانى است که باوجود نیمکت نشینى؛ در دربى بسیار موثر واقع شد و پاس گل دوم را داد. البته یکى از دلایق موفقیت خط آتش آبى ها؛ برخودارى از هافبک هاى آماده اى همچون: تیموریان، حیدرى، کرار و جبارى است که کار را براى مهاجمان آسانتر کنند. این همان مساله اى است که اتفاقاً آرش برهانى هم بر روى آن تاکید دارد.مهاجم فرصت طلب استقلال در مورد شرایط تیم در آستانه بازى با سایپا مى گوید: وقتى دربى را مى برى طبیعى است که همه چیز خوب باشد به ویژه آنکه پس از آن هیات مدیره هم معرفى شده و حالا دیگر فتح الله زاده نباید یک تنه به جنگ تمام مشکلات مالى برود. امیدوارم اوضاعمان هفته به هفته چه از نظر فنى و چه به لحاظ مالى بهتر شود تا تیم بدون دغدغه ذهنى به جلو برود. در مورد بازى با سایپا هم قطعا کار آسانى پیش رو نداریم. همه فکر مى کنند چون پرسپولیس را برده ایم باید تمام مسابقاتمان را مانند دربى ببریم اما واقعیت این است که هر مسابقه اى شرایط خاص خودش را داراست و اتفاقاً اگر در یاد بازى هفته قبل بخوابیم خوشى هایمان خیلى زود بدل به ناکامى مى شود. آرش در مورد ترافیک مهاجم در خط حمله استقلال ادامه مى دهد: براى یک تیم مدعى حضور چند مهاجم لازم است و همه باید براى رسیدن به ترکیب ثابت تلاش کنیم. اتفاقاً این رقابت موجب مى شود تا خط آتش استقلال هفته به هفته و بازى به بازى کوبنده تر و قوى تر شود.
 
     
  کیانوش رحمتى:سایپا را مى بریم و صدرنشین مى مانیم

استقلال حالا باید براى هدفى دیگر نیم فصل اول را به اتمام برساند. قبل از شروع مسابقات از این تیم توقع ارائه بازى هاى زیبا؛ بردهاى متوالى وبرترى در دربى را داشتند که تقریبا به هر ۳ هدف خود دست یافت اما حالا هواداران استقلال قطعاً به کمتر از حفظ صدرنشینى رضایت نخواهند داد و با تمام وجود به حمایت از تیم خودشان مشغول خواهند شد تا شاگردان پرویز مظلومى به این مهم جامه عمل بپوشانند. آنها براى ماندن در اوج جدول امروز مقابل سایپا صف آرایى خواهند کرد. تیم جوانى که اتفاقاً سرمربى کم تجربه اما با انگیزه اى را بالاى سر خود مى بیند. نارنجى پوشان در اندیشه ماجراجویى هستند و چه حریفى بهتر از استقلال چون بازتاب رسانه اى تقابل با این تیم برایشان بسیار بالاست و مى توانند از آن به عنوان یک سکوى پرتاب استفاده کنند. البته آبى ها هم به همین راحتى دم به تله نمى دهد و آنقدر تجربه دارند که اجازه ندهند حریف در آزادى از دستشان ببرد. در این میان کیانوش رحمتى که خود سابقه بازى در سایپا را هم دارد پیرامون جدال امروز مى گوید: تیم هاى کوچکتر از استقلال و پرسپولیس همواره از رویارویى مقابل این دو تیم به عنوان مجالسى براى بروز تواناى هایشان بهره مى برند و این یعنى یک جدال مقابل بازیکنانى سرشار از انگیزه به ویژه آنکه چنین نفراتى جوان هم باشند. سایپا تیمى است که در این چند هفته نشان داده خط حمله خوبى دارد اما قطعاً نقاط ضعفى هم دارد که مى توانیم از آن به سود خودمان استفاده کنیم. ما سایپایى ها را مى بریم تا همچنان بدون هیچ حرف و حدیثى در صدر جدول باقى بمانیم. البته مهم این است که کدام تیم در هفته پایانى لیگ صدرنشین باشد اما براى رسیدن به آنجا باید از همین امروز تلاش کرد.
 
 
حیدرى: دربى به تاریخ پیوست، باید سایپا را ببریم

خسرو حیدرى بازیکن استقلال گفت: بازى با پرسپولیس به تاریخ پیوست و ما آماده ایم مقابل سایپا یک نتیجه خوب بگیریم.او در نشست خبرى پیش از بازى امروزاستقلال با سایپا اظهار داشت: هفته گذشته یکى از بهترین دربى ها را دیدیم. با تمام استرس بازى خوبى بود اما این مسابقه به تاریخ پیوست و ما آماده ایم مقابل سایپا یک نتیجه خوب بگیریم.وى افزود: این مهم است که با نتیجه گرفتن خود را از سایر رقبا دور کنیم هر چند که سایپا تیمى است که روز به روز بهتر شده و مربى خوبى هم دارد. فکر مى کنم بازى راحتى نداریم.خسرو حیدرى ادامه داد: استقلال تیم بزرگى است و براى قهرمانى مى جنگد. امیدوارم که هواداران همانطور که در دربى ما را حمایت کردند در این مسابقه نیز ما را تنها نگذارند و بتوانیم ۳ امتیاز را بگیریم.این بازیکن در خصوص اینکه تفاوت بازى در لیگ و لیگ قهرمانان آسیا چیست و استقلال چه شرایطى براى این مسابقات دارد گفت: در این چند سال که در لیگ قهرمانان بازى کرده ام متوجه شده ام بازى در آسیا مشکل تر از داخل است. چون همه تیم ها با انگیزه زیادى وارد مسابقات مى شوند. استقلال هم متأسفانه در این چند سال در دور بدشانسى بوده و ۲ سال قبل هم که به مرحله حذفى راه پیدا کرد باخت اما امسال فکر مى کنم ابتدا باید در لیگ به قهرمانى دست پیدا کنیم و همچنین در آسیا با اقتدار بالا رویم. اگر بتوانیم به عنوان تیم اول به مرحله بعد برویم در ورزشگاه آزادى مسابقه حذفى را برگزار مى کنیم و از این طریق تا حدود زیادى سال آینده براى قهرمانى استقلال را خواهید دید
 
 

 

نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:,ساعت 16:42 توسط قاسم مرادی| |

فتح الله زاده : امشب در مورد جدایی ولید علی از استقلال تصمیم می‌گیریم
 
 

على فتح الله زاده، مدیرعامل باشگاه استقلال در مورد اعضاى هیات مدیره این باشگاه گفت: دوستانى که هم اکنون انتخاب شده اند پیش از این در استقلال بوده اند و بر امور تسلط دارند؛ فقط با توجه به اینکه برداشت ها از صحبت ها و مصاحبه ها ممکن است متفاوت باشد از دوستان خواستم بیشتر مراقبت کنند تا از این آرامش خارج نشود. البته معتقدم اگر تعداد اعضا کمتر از ۷ نفر بود، بهتر مى شد اما اکنون شرایط به گونه اى است که همه باید براى کمک به استقلال تلاش خود را انجام دهیم.وى درباره ارسال لیست استقلال به AFC ادامه داد: هنوز که AFC از ما لیست نخواسته اما به محض اینکه بخواهند آن را ارسال مى کنیم.او افزود: بحث دو شغله یا ۳ شغله بودن اعضاى هیات مدیره به من مربوط نمى شود. ما که نفهمیدیم چه چیزى شغل به حساب مى آید. آنقدر گرفتار کار باشگاه هستم که دیگر به این مسائل فکر نمى کنم. خودتان مى دانید کسى که در حال تز دادن است نیاز به آرامش دارد تا بتواند ارائه خوبى به استادانش داشته باشد اما من این شرایط را ندارم. فقط سعى مى کنم به استقلال لطمه وارد نشود و مثل بچه ام این تیم را دوست دارم.
وى در خصوص ماجراى فسخ قرارداد ولیدعلى افزود: روزى که مى خواستیم تصمیم بگیریم بازیکن جذب کنیم با کمبود مهره رو به رو بودیم چون آن موقع زندى را نگرفته بودیم و تکلیف محسن یوسفى هم مشخص نبود. ما یار گرفتیم که کم نیاوریم اما اکنون این قضیه قابل بررسى است. من حتماً امشب با مظلومى حرف مى زنم. باید با خود بازیکن هم صحبت شود. مطمئناً تصمیمى گرفته مى شود که هم صرفه جویى شود و هم به تیم لطمه واردنشود. فتح الله زاده در خصوص شکایت رینالدو اظهار داشت: ظاهراً آقاى واعظى آشتیانى گفته او جرایمى داشته است ما هم از مشاوران ایشان خواسته ایم که مستندات را به ما بدهند. این جرایم باید از قرارداد رینالدو کم شود. نمى توانیم وقتى قراردادى با بازیکنى بسته شده چون مربوط به مدیریت گذشته است آن را پرداخت نکنیم و بگوییم به ما چه. تا روزى که در شکایت آمد از این موضوع اطلاع نداشتیم اما مطمئناً این مساله را حل مى کنیم.

نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:,ساعت 16:48 توسط قاسم مرادی| |

آخرين وضعيت باشگاه‌ها براي معرفي به AFC
 

رئيس سازمان ليگ برتر ضمن تاکيد بر تمديد مهلت کنفدراسيون فوتبال آسيا به باشگاه‌هاي ايران براي تمکيل نقايص‌شان گفت: پنج باشگاه هنوز مدارک‌شان را تحويل نداده‌اند و استقلال و پرسپوليس هم در انتظار معرفي اعضاي هيئت مديره و رئيس مجمع هستند.


  عزیزالله محمدی گفت: با توجه به 3 روز تعطیلی در ایران و تعطیلی شنبه و یکشنبه در مالزی از کنفدراسیون فوتبال آسیا تقاضای تمدید مهلت کردیم که آنها با تقاضای ما موافقت کردند و این مهلت یک هفته دیگر تمدید شد.

وی افزود: باشگاههای مس رفسنجان، داماش و فجر شهید سپاسی هنوز تراز مالی خود را تنظیم نکرده اند ضمن اینکه دو باشگاه مس رفسنجان و داماش باید اصل اساسنامه ثبت شده خود را ترجمه کرده و برای ما بفرستند.

 

رئیس سازمان لیگ برتر اظهار داشت: دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نیز باید دو رئیس مجمع جداگانه داشته باشند، اعضای هیئت مدیره و مدیر عامل آنها مشخص شده و اساسنامه خود را ثبت شرکت ها کرده و ترجمه آن را تحویل سازمان لیگ دهند.

وی تاکید کرد: مسئولان وزارت ورزش و جوانان قول داده اند که تا  پیش از پایان هفته جاری این کارها را انجام داده و مدارک خود را تحویل سازمان لیگ دهند. در مجموع از بین 18 باشگاه حاضر در رقابتهای لیگ برتر فقط 5 باشگاه مدارک خود را تکمیل نکرده و تحویل نداده اند و بقیه باشگاه‌ها هیچ مشکلی در این زمینه ندارند.

عزیز محمدی در خصوص آخرین وضعیت اصلاحات انجام شده در ورزشگاه ها بر اساس استانداردهای کنفدراسیون فوتبال آسیا گفت: تنها چهار ورزشگاه  تختی اهواز، دستگردی تهران، یادگار امام قم و انقلاب کرج باقی مانده اند که باید عکس‌های اصلاحات صورت گرفته در آنها را تحویل سازمان لیگ دهند تا ما این عکسها را برای کنفدراسیون فوتبال آسیا ارسال کنیم.
 

نوشته شده در شنبه 12 شهريور 1390برچسب:,ساعت 18:6 توسط قاسم مرادی| |

تمرين تيم مس كرمان با حضور بلاژويچ
 

سرپرست تيم فوتبال مس کرمان گفت: تمرينات اين تيم پس از برگزاري اردوي کردان کرج از عصر امروز در زمين دانشکده شهيد چمران کرمان با حضور 'ميروسلاو بلاژويچ' سرمربي اين تيم آغاز مي شود.


   ''ايرج کهندل'' گفت: به جز ''مهرداد پولادي'' به دليل همراهي با تيم ملي، ساير بازيکنان ايراني و خارجي تيم در اين تمرينات حاضر خواهند بود.
وي برگزاري اردوي تيم مس را در کردان کرج را خوب ارزيابي و خاطرنشان کرد: بلاژويچ در کرج وضعيت بازيکنان و شرايط کلي تيم را از نزديک مشاهده کرده است.
کهندل اظهار داشت:بلاژويچ پس از مشاهده تمرينات تيم مس کرمان از قرار داشتن اين تيم در انتهاي جدول رده بندي رقابت هاي ليگ برتر متعجب شد و جايگاه تيم مس کرمان را بسيار بالاتر از جايگاه کنوني دانست.
سرپرست تيم فوتبال مس کرمان به نقل از بلاژويچ افزود:فکر مي کردم هدايت تيم ضعيفي را پذيرفته ام اما با مشاهده تمرينات تيم مس کرمان، اين تيم را قدرتي و با تاکتيک بالا ديدم.
وي گفت: بلاژويچ به زودي دستياران خود را معرفي خواهد کرد و در حال حاضر ''محمود فکري'' به همراه ساير اعضاي کادر فني به کار خود ادامه مي دهند.
تيم مس کرمان پس از کسب نتايج ضعيف در پنج هفته ابتدايي رقابت هاي ليگ برتر با تغيير و تحولاتي روبرو بود که پس از پذيرفتن استعفاي ''صمد مرفاوي''، مديرعامل اين باشگاه نيز برکنار شد.
مسوولان باشگاه مس کرمان در آخرين تصميمات خود ''حميد حاج اسماعيل زاده'' را به عنوان مديرعامل معرفي کرد و با ''ميروسلاو بلاژويچ'' به عنوان سرمربي تيم مس کرمان قراردادي يک ساله امضا کرد. 
 

 

نوشته شده در شنبه 12 شهريور 1390برچسب:,ساعت 18:2 توسط قاسم مرادی| |

نوشته شده در شنبه 12 شهريور 1390برچسب:,ساعت 18:2 توسط قاسم مرادی| |

زندگی‌نامه

دوران کودکی و نوجوانی

خسرو شکیبایی در ۷ فروردین ماه سال ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان او را «محمود» صدا می‌کردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او ۱۴ ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او قبل از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفه‌هایی چون خیاطی و کانال‌سازی وآسانسورسازی کار می‌کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به ، معرفی و به صورت کاملا حرفه‌ای بازیگر تئاتر شد. وی بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد، ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفهٔ دوبلوری شد.

دوران کاری

تئاتر

Khosrow theatre.jpg

شکیبایی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به ، معرفی و به صورت کاملاً حرفه‌ای بازیگر تئاتر شد. از جمله نمایش هایی که وی در آنها ایفای نقش نموده است، می‌توان به ، ، و اشاره کرد. او چندین نمایش تلویزیونی مانند و را هم در کارنامه دارد. ۵ سال پس از ورود به تئاتر، یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفهٔ دوبلوری شد و مدت کوتاهی نیز در زمینه دوبله به فعالیت پرداخت.

سینما

شکیبایی نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلیمتری « مقابل دوربین رفت. در سال 1361 در حالی که مشغول بازی در نمایش «» بود، مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم (مسعود کیمیایی-۱۳۶۱) به سینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ نقش آفرینی‌هایی کرد. از جمله در فیلمهای ، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما از بعد از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی-۱۳۶۸) بود که نام خسرو شکیبایی بر سر زبان‌ها افتاد. او برای بازیش در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر»، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.

خسرو شکیبایی از سال 1368 به بعد، دیگر نتوانست از جلد حمید هامون بیرون بیاید و حمید هامون را در انواع اقسام لباس ها و تیپ های مختلف تکرار کرد. اما توانایی های انکار ناپذیرش را در چند فیلم به معرض نمایش گذاشت: بازی تاثیرگذار او در دو فضای کاملاً متفاوت در فیلم کیمیا و کاغذ بی خط.

او برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش-۱۳۷۳) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش فیلم (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود.[۳] شکیبایی آخرین جایزه‌اش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.

پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال از اولین حضورش در فیلم کیمیایی، در فیلم حکم (۱۳۸۳) باری دیگر در فیلم وی در کنار عزت الله انتظامی ایفای نقش کرد.

در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین ، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت.[۴] او همچنین در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.[۵]

تلویزیون

شکیبایی در سال ۱۳۵۴، یعنی یک سال بعد از اولین حضور خود در فیلم کوتاه « در سریال «سمک عیار» ایفای نقش کرد و پس از آن در سریال هایی چون ، مدرس، ، خانه سبز، کاکتوس، ، تفنگ سر پر و .

او در تلویزیون هم موفق بود. از همان زمان که در نقش «سید حسن مدرس» بازی کرد و آن مونولوگ طولانی معروفش را اجرا کرد. تا کارهای به یاد ماندنی ای همچون ، خانه سبز، کاکتوس، تفنگ سر پر و .

شکیبایی در چند فیلم تلویزیونی هم به ایفای نقش پرداخت. فیلم آخرین نقش‌آفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی ) و آخرین نمایش فیلمش، () بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.

دکلمه

او علاوه بر هنرنمایی در نقش آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سروده‌های فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، سید علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.

مرگ

شکیبایی در ساعت ۴ صبح جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۸۷ در سن ۶۴ سالگی در اثر بیماری [۶] در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان گورستان بهشت زهرا دفن شد. او مدت‌ها از عارضه رنج می‌برد.

در پی این رویداد، محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران[۷] غلامعلی حداد عادل[۸] رئیس و عزت‌الله ضرغامی[۹] رئیس سازمان صدا و سیما پیام تسلیت صادر کردند، همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیام تسلیت محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران را در مراسم تشییع پیکر «خسرو شکیبایی» اعلام داشت.[۱۰]

جوایز و انتخاب‌ها

جشنواره فیلم فجر

مجله فیلم

سایت ایران اکتور

جشن سینمای ایران


دکتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بوده اند.... پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب می شد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود. علی حساسیتهای لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی به سال 1319 در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام می کند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال کشور توسط متفقین ـ  خانواده اش را به ده می فرستد و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به مشهد باز می گردند. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت علی که در واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حکومت و طرفداری همه جانبه او از حکومت ملی بود، واقع  شد. در همین زمان یعنی 1331 وی که در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد پدرش شروع به ترجمه کتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می کند. در اواسط سال 1331 تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه کاتب پور احمدآباد کرد. و همزمان به فعالیتهای سیاسیش ادامه داد. کتاب «مکتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است. در سال 1334 پس از تاسیس دانشکده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشکده شد. در دانشکده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست که آثاری از اخوان ثالث مانند کتاب ارغنون (1330) و کتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسید و او را سخت تحت تاثیر قرار داد. در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شریعتی در نهضت (جمعیتی که پس از کودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده که علی شریعتی یکی از اعضا آن جمعیت بود). آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشکده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد. و پس از چند ماه زندگی مشترک به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه 1338 برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران نحصیل در اروپا علاوه بر نهضت آزادیبخش الجزایر با دیگر نهضتهای ملی افریقا و آسیا، آشنایی پیدا کرد و به دنبال افشای شهادت پاتریس لومومبا در 1961 تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس سازمان یافته بود که منجر به حمله پلیس و دستگیری عده زیادی از جمله دکتر علی شریعتی شد. دولت فرانسه که با بررسی وضع سیاسی او، تصمیم به اخراج وی گرفت اما با حمایت قاضی سوسیالیست دادگاه، مجبور می شود اجرای حکم را معوق گذارد. وی در سال 1963 با درجه دکتری یونیورسیته فارغ التحصیل شد و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواک دستگیر شد.


 


پس از بازگشت از اروپا


پس از پنج سال تحصیل و آموختن و فعالیت سیاسی، در اروپا، بازگشت به فضای راکد و بسته جامعه ایران و آن هم تدریس در دبیرستان بسیار رنج آور بود، سال بعد (وی) پس از قبولی در امتحان به عنوان کارشناس کتب درسی به تهران منتقل می شود و با آقایان برقعی و باهنر و دکتر بهشتی که از مسئولین بررسی کتب دینی بودند، همکاری می کند. ترجمه کتاب «سلمان پاک» اثر پروفسور لوئی ماسینیون حاصل تلاش او در این دوره است. از سال 1345 او به استادیار رشته تاریخ در دانشکده مشهد استخدام می شود. موضوعات اساسی تدرس او را می توان به چند بخش تقسیم کرد: تاریخ ایران، تاریخ و تمدن اسلامی و تاریخ تمدنهای غیر اسلامی. از همان آغاز روش تدریس، برخوردش با مقررات متداول در دانشکده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگر استادان متمایز می کرد. چاپ کتاب اسلام شناسی و موفقیت درسهای دکتر علی شریعتی در دانشکده مشهد و ایراد سخنرانیهای او در حسینیه ارشاد در تهران موجب شد که دانشکده های دیگر ایران از او تقاضای سخنرانی کنند این سخنرانیها از نیمه دوم سال 1347 آغاز شد. مجموعه این فعالیتها مسئولین دانشگاه را بر آن داشت که  ارتباط او با دانشجویان را قطع کنند و به کلاسهای وی که در واقع به جلسات سیاسی ـ فرهنگی بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند. در پی این کشمکشها و دستور شفاهی ساواک به دانشگاه مشهد کلاسهای درس او، از مهرماه 1350، رسماً تعطیل شد. از اواخر آبان ماه 51 بخاطر سخنرانی های ضد رژیم، زندگی مخفی وی آغاز شد و پس از چند ماه زندگی مخفی درمهرماه سال 1352 خود را به ساواک معرفی کرد که تا 18 ماه او را در سلول انفرادی زندانی کردند؛ که نهایتاً در اواخر اسفند ماه سال 53 او از زندان آزاد می شود و بدین ترتیب مهمترین فصل زندگی اجتماعی و سیاسی وی خاتمه می یابد. در این دوران که مجبور به خانه نشینی بود؛ فرصت یافت تا به فرزندانش توجه بیشتری کند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به خارج از کشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم کند. دکتر شریعتی نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال 1356 از ایران، به مقصد بلژیک هجرت کرد و پس از اقامتی سه روزه در بروکسل عازم انگلستان شد و در منزل یکی از بستگان نزدیک همسر خود اقامت گزید و پس از گذشت یک ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشکوک درگذشت و با مشورت استاد محمد تقی شریعتی و کمک دوستان و یاران او از جمله شهید دکتر چمران و امام موسی صدر در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاک سپرده شد.

نوشته شده در دو شنبه 13 تير 1390برچسب:,ساعت 10:4 توسط قاسم مرادی| |

امام خمینى از ولادت تا رحلت 
در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین   از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت  مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى  مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه  العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد در نجف  اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل  آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان  در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به  .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت  سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده  التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از  نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ  ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه  علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه  مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله  سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى  یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله  العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام  برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم  گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـكـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق  شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به  تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد  محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال  در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران كه پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یكـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تكاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـكریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ایـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـمیـنى كه با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیـه قـم را آیات عـظـام :
سید محمد حجت، سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان، شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ كیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمینـى كه با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق مطالـعه مـستمر كتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آیـه الـلـه مـدرس تكـمیل مى كرد دریافـته بـود كه تـنها نقـطـه امیـد بـه رهـایـى و نجات از شـرایط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پدید آمده است، بیدارى حوزه هاى عـلمیـه و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـكارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهیـه كرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى ( ره) پیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .
اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن، سوگـند به قرآن كریـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـویب كـابیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.
حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقیـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نیـز اشاره شد پـشتیـبـانى شـاه از رژیـم صهیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایـتهاى آمـریـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پیـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یكـى از ایـن تلگرافها آمده بـود :
اینجانب مجددا به شما نصیحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهید واز عواقب وخیـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلمیـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسید وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نیـنـدازید و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقیـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بدیـن ترتیـب ماجراى انجـمنهاى ایـالـتى و ولایـتـى تجربـه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بـویژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ویـژگیـهـاى شخصیتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شایسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها، فـشـار آمریكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند .
با پیشنهاد امام خمینى عیـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضـرت امام از انـقـلاب سـفیـد شاه بـه انقـلاب سیـاه تعـبیـر و هـمـسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریكا و اسرائیل افـشا شده بود . از سـوى دیگـر، شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمیـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفیـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسیار گران  مىآمد .
امام خمیـنى در اجـتماع مردم، بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـمـپیـمان بـا اسـرائیـل یاد مـى كـرد و مـردم را بـه قیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن 1342 شدیـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فروردیـن 42 ) اعلامیـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تاءثیر شگـفت پیـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبیـنـش كه تا مرز جانـبازى پیـش مـى رفت را بایـد در هـمیـن اصـالت انـدیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحریـم مراسـم عیـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـریكـا اصـرار مـى ورزیـد و امام خـمیـنى بر آگاه كردن مردم و قیـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـریكـا و خیـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فروردیـن 1342 آیـه الله العظمـى حكیـم از نجف طـى تلگـرافـهـایى بـه علما و مراجع ایران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. این پیشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كیان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ایـن تهـدیـدها، پاسخ تلگـراف آیـه الـلـه العـظـمى حكیـم را ارسال نمـوده و در آن تاكیـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .
امام خمیـنـى در پیامـى( بـه تایخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فیـضیـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ایران در رویارویـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاكید ورزید وپیمانهاى شـاه و اسـرائیل را محكـوم كرد .

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق تاریخـى خـویـش را كه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد كرد .
در همیـن سخنرانى بـود كه امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى كـنم دسـت بـردار از این كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن میل ندارم كـه یـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر دیكـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست كه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قیـام را صادر كـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ایشان را در حالیكه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .
نزدیكترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بكارگیرى تجربیات و همكارى زبـده ترین ماموریـن سیاسى و امـنیـتى آمریكا براى سركـوب قیام و هـمچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضیح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگیرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سركوب شد. امـام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنكه هیـئـت حاكمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرك امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمینـى در هـمیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنیا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریكـاست كه از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى كنـد. آمریكاست كه به اسرائیل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه كاپیتـولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یك فـرونـد هـواپیـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شكـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن كتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز كند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینى در نجف در شرایطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـركیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویارو بـلكه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد كرده است. ولى هیچیـك از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت . حوزه درسى ایشان به عنـوان یكى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كیفیت و كمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیكـهایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند .
امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعید، علیرغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـكـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فـلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .
اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانیان مقیـم این كشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج كرد. حزب بـعث بـسیار كوشید تا از دشمـنى امام خمیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد .
چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـك در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل كشور مخاطبین زیادى در عراق، لبـنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمینى را الگـوى خویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریكـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند .
شاه در ادامه سیاستهاى مذهـب ستیز خود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پیامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغییر داد. امام خمینى در واكنیشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایـه شاهنشاهـى داد. تحریـم اسـتفـاده از ایـن مبداء موهـوم تاریخى هـمانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقـب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مـردم

امام خمینـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنایات رژیـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خیزند .
شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ایران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهـبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیـه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى تـوهیـن آمیـز عـلیـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ایـن مـقـاله، بـه قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشیـده شـدند . شاه علیـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .
او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریكا بـه كـودتاى نظامـى ارزیـابـى مى كرد .

هجرت امام خمینى از عراق به پاریس

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز كـویت ترك گـفـت. دولت كویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن كـشـور جلوگیـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .
و دو روز بعد در منزل یكى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن كاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ایـشـان نیز در واكـنـشــى تنـد تصـریح كـرده بـود كه ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد كشیـد .
امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشیل داد. شاه نیز پـس از تشكیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایكـوبى پرداختند

بازگشت امام خمینى به ایران
پس از 14 سال تبعیـد

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند .

رحلت امام خمینى
وصال یار، فراق یاران

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند .
شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آید.
 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احیاء كرده بـود . بــه وسیله دوربین مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالیكه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد . وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد . هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.
مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اینـچنیـن ضجه كـنند و صحنه هایى پدید آورند كه در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احیاء كـرده بــود ، مسلمیـن را عــزت بـخـشیـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد . مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .
شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد ، اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فیلمها و عكسها ببیننـد ، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند .
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد ، مشكلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه :
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست .
روز چهاردهم 1368 ، مجلس خبرگان رهـبـر تشكیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نیـم طـول كشید ، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد . سالها بـود كه غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءیـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیكر مطهر مـردى كه بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و كرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار كرده و در دنیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز، بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود. پیـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید . هر كس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ریخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود .
پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسیـد . شـب كـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .
فریاد یا حسیـن بسیجیان كه احساس یتیمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى كرده بـود . بـاور اینـكـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید ، طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در كـنار پیـكـر امـام بـه صبـح رسانیدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد ، میـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپیكر امام نماز گذاردند .
انبـوهى جمعیت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمینى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیكر امام ، از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت . خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمینى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان ، مردم ایـران سخـتیها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزیزان بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اینچنیـن نشـد . نسل پرورش یـافـته در مكتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نیافت ، طـى اطلاعیه هاى مـكرر از رادیـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـوسیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا كـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر .

 

زندگى امام به روایت امام

متن زیر فرازهائى از زندگى حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - است كه پس از توضیحات معظم له، فرزند گرامى ایشان حضرت حجت ‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح نموده است:

بسمه تعالى

به حسب شناسنامه شماره : 2744  تولد: 1279 شمسى در خمین، اما در واقع 20 جمادى‏الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. (18 جمادى‏الثانى 1320 مطابق 30 شهریور 1281 صحیح است)

نام خانوادگى: مصطفوى; پدر: آقا مصطفى; مادر: خانم هاجر (دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسكن)

صدور در گلپایگان به وسیله صفرى‏نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان در خمین در مكتبخانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقاشیخ جعفر و مرحوم میرزا محمود (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرت‏عالى (×) ظاهرا (سیوطى و شرح باب حادى عشر و) منطق و مسلما در مطول مقدارى. در ادراك كه سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على بروجردى مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى شرح لمعه پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت ‏الله حاج شیخ عبدالكریم - رحمة الله علیه - (ظاهرا هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود) هجرت آیت‏الله حائرى به قم رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى و بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت ‏الله حائرى (حاج شیخ عبدالكریم) مى‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است. و فلسفه را مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینى و ریاضیات (هیئت، حساب) نزد ایشان و مرحوم آقامیرزا على اكبر یزدى. و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقامیرزا محمد على شاه‏آبادى بوده است پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده ‏اى از رفقا بحث داشتیم تا آنكه مر حوم آقاى بروجردى - رحمة‏الله - به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان; مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. نام عیال اینجانب خدیجه ثقفى معروف به قدس ایران، متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى  حاج میرزا محمد ثقفى طهرانى.

تاریخ ازدواج: 1308; فرزند اول: مصطفى، متولد: 1309 شمسى; 3 دختر در قید حیات با یك پسر، احمد متولد: 1324; دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد، لطیفه; آخرین فرزند در حیات احمد.

پی ‏نوشت:

× منظور آیت الله پسندیده مى‏باشند.

 

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى

11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله

2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)

2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.

13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه

21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه

13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد

16 مهرماه 1344
حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق

23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق

23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق

12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت

13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه

12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.

 

نوشته شده در دو شنبه 13 تير 1390برچسب:,ساعت 10:2 توسط قاسم مرادی| |

زندگينامه
رهبر عاليقدر حضرت آيت الله سيد على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در روز 24 تيرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگى سيد جواد خامنه اى مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناى عميق قناعت و ساده زيستى را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنين مى گويند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه گير... زندگى ما به سختى مى گذشت. من يادم هست شب هايى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.

 

در حوزه علميه
ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند.
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».
ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.

 

 در حوزه علميه نجف اشرف
آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ايشان به مشهد باز گشتند.

 

 در حوزه علميه قم
آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.

 

 مبارزات سياسى
آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 

 همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)
آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

 

 دوّمين بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

 

 سوّمين و چهارمين بازداشت
کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.

 

 پنجمين بازداشت
حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد:
«از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».

 

 بازداشت ششم
در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان
که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.

 

 در تبعيد
رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.

 

 در آستانه پيروزى
درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

 

 پس از پيروزى
آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم:
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق.
٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366.
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.

نوشته شده در دو شنبه 13 تير 1390برچسب:,ساعت 9:59 توسط قاسم مرادی| |

سلام دوستان عزیز من مدیر وبلگ در کار تئاتر هم هستم و از تمامی عزیزانی که دوست دارند در کار تئاتر حضور داشته باشند با من تماس بگیرند . ghasemmoradi74@yahoo.com  یا 09383872026

نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:,ساعت 11:30 توسط قاسم مرادی| |

گفتگوی دوست داشتنی ما با خدا (حتما بخوانید)

 

گفتگوی دوست داشتنی ما با خدا (حتما بخوانید)

 

همه ما پنهانی و در نهان ، دل گفته هایی با خدا داریم

کسی از آن خبر ندارد و خود می گوییم و خدا شنونده است

آنچه در این پست می خوانید بخشی هایی از گفتگوهای “من و شما” با خداست:

همان خدا، همان خدای فراموش شده ای که به گاه بی کسی و درماندگی

سراغش را می گیریم … همان که هیچگاه ما را از یاد نمی‌برد . . .

 

گفتم: خسته‌ام

گفت: “لاتقنطوا من رحمة الله” از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/۵۳)

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!

گفت: “فاذکرونی اذکرکم” منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/۱۵۲)

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفت: “و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا” تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/۶۳)

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟

گفت: “واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله” کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/۱۰۹)

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است… یک اشاره‌ کنی تمامه!

گفت: “عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم” شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/۲۱۶)

گفتم: “انا عبدک الضعیف الذلیل…” اصلا چطور دلت میاد؟

گفت: “ان الله بالناس لرئوف رحیم” خدا نسبت به همه‌ی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/۱۴۳)

گفتم: دلم گرفته

گفت: “بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا” (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/۵۸)

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفت: “ان الله یحب المتوکلین” خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/۱۵۹)

گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!

گفت: “و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره” بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/۱۱)

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم؛

گفت: “فانی قریب” من که نزدیکم (بقره/۱۸۶)

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم

گفت: “و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال” هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفت: “ألا تحبون ان یغفرالله لکم” دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/۲۲)

گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی

گفت: “و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه” پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/۹۰)

گفتم: با این همه گناه… آخر چه کاری می‌توانم بکنم؟

گفت: “الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده” مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/۱۰۴)

گفتم: دیگر روی توبه ندارم

گفت: “الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب”(ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۳)

گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟

گفت: “ان الله یغفر الذنوب جمیعا” خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/۵۳)

گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟

گفت: “و من یغفر الذنوب الا الله” [چرا که نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱۳۵)

گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! … توبه می‌کنم

گفت: “ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین” [این را بدان که] خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/۲۲۲)

ناخواسته گفتم: “الهی و ربی من لی غیرک” ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟

گفت: “الیس الله بکاف عبده” خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶)

گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می‌توانم بکنم؟

گفت: “یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما” ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/۴۲)

گفتم: هیچ کسی نمی‌داند تو دلم چه می‌گذرد

گفت: “ان الله یحول بین المرء و قلبه” خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/۲۴)

گفتم: غیر از تو کسی را ندارم

گفت: “نحن اقرب الیه من حبل الورید” ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/۱۶)

 

با خودم گفتم:

خداوند!… خالق هستی!… با فرشته‌هایش!… به ما درود می‌فرستند تا هدایت شویم؟!

پس باید ثابت کنم که شایسته‌ی سلام و درود عرشیانم

باید گوهر درونم را از هرچه زنگار پاک کنم

نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:,ساعت 11:27 توسط قاسم مرادی| |

گفتگوی ما با خداوند – گفتگو با خدا

گفتگوی ما با خداوند – گفتگو با خدا

گفتم: خسته‌ام

گفت: “لاتقنطوا من رحمة الله” از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/۵۳)

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!

گفت: “فاذکرونی اذکرکم” منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/۱۵۲)

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفت: “و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا” تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/۶۳)

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟

گفت: “واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله” کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/۱۰۹)

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است… یک اشاره‌ کنی تمامه!

گفت: “عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم” شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/۲۱۶)

گفتم: “انا عبدک الضعیف الذلیل…” اصلا چطور دلت میاد؟

گفت: “ان الله بالناس لرئوف رحیم” خدا نسبت به همه‌ی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/۱۴۳)

گفتم: دلم گرفته

گفت: “بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا” (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/۵۸)

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفت: “ان الله یحب المتوکلین” خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/۱۵۹)

گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!

گفت: “و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره” بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/۱۱)

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم؛

گفت: “فانی قریب” من که نزدیکم (بقره/۱۸۶)

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم

گفت: “و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال” هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفت: “ألا تحبون ان یغفرالله لکم” دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/۲۲)

گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی

گفت: “و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه” پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/۹۰)

گفتم: با این همه گناه… آخر چه کاری می‌توانم بکنم؟

گفت: “الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده” مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/۱۰۴)

گفتم: دیگر روی توبه ندارم

گفت: “الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب”(ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۳)

گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟

گفت: “ان الله یغفر الذنوب جمیعا” خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/۵۳)

گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟

گفت: “و من یغفر الذنوب الا الله” [چرا که نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱۳۵)

گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! … توبه می‌کنم

گفت: “ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین” [این را بدان که] خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/۲۲۲)

ناخواسته گفتم: “الهی و ربی من لی غیرک” ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟

گفت: “الیس الله بکاف عبده” خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶)

گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می‌توانم بکنم؟

گفت: “یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما” ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/۴۲)

گفتم: هیچ کسی نمی‌داند تو دلم چه می‌گذرد

گفت: “ان الله یحول بین المرء و قلبه” خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/۲۴)

گفتم: غیر از تو کسی را ندارم

گفت: “نحن اقرب الیه من حبل الورید” ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/۱۶)

با خودم گفتم:

خداوند!… خالق هستی!… با فرشته‌هایش!… به ما درود می‌فرستند تا هدایت شویم؟!

پس باید ثابت کنم که شایسته‌ی سلام و درود عرشیانم

باید گوهر درونم را از هرچه زنگار پاک کنم


نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:,ساعت 11:24 توسط قاسم مرادی| |

صفای ما پا برهنه ها می دونی چیه؟
اینه که ریگی به کفشمون نیست!!!

دوتا آدم برفی که میونشون یه رود بود عاشق هم می شن. اونا از عشق هم آب می شن به امید این که یه روزی توی رودخونه به هم برسن.

داره برف میاد، بیا تو قلبم سرما نخوری!

امیدوارم با هر دونه برفی که می باره یه غصه از دلت پاک شه.
آرزو می کنم غم های دلت برن زیر برف زمستون و دلت همیشه سفید و بدون غم بمونه.

در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای؟
پرنده دل من نیز، دیر زمانیست که در برف گیر افتاده.

دونه های برف فقط برای دیدن چشات از آسمون پایین میان. اما پاشونو که زمین می ذارن فدای مهربونیت می شن...

لیز خوردن بهانه ایست برای محکم تر فشردن دست کسی که دوستش داری. روز برفیت مبارک!

برف بارید وخدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است، پاک است، چون دل خدا...
وخدا با آفتابی اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد.

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 12:3 توسط قاسم مرادی| |

صفای ما پا برهنه ها می دونی چیه؟
اینه که ریگی به کفشمون نیست!!!

دوتا آدم برفی که میونشون یه رود بود عاشق هم می شن. اونا از عشق هم آب می شن به امید این که یه روزی توی رودخونه به هم برسن.

داره برف میاد، بیا تو قلبم سرما نخوری!

امیدوارم با هر دونه برفی که می باره یه غصه از دلت پاک شه.
آرزو می کنم غم های دلت برن زیر برف زمستون و دلت همیشه سفید و بدون غم بمونه.

در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای؟
پرنده دل من نیز، دیر زمانیست که در برف گیر افتاده.

دونه های برف فقط برای دیدن چشات از آسمون پایین میان. اما پاشونو که زمین می ذارن فدای مهربونیت می شن...

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 11:50 توسط قاسم مرادی| |

1- شهرداري (shahrdari): يك نوع سازمان بزرگ از نوع با «در» كه البته «پيكر»ش چندان معلوم نيست، سازماني كه از حمل و نقل و ترافيك گرفته تا زيباسازي شهر و آتش نشاني زير نظارتش است، اثبات كننده عملي اين فرضيه:«مي توان با يك دست شونصد هندوانه برداشت.» (البته برخي از اين هندوانه ها پس از عمل برداشتن،افتاده و مي شكنند)، در سالهاي اخير از آن به عنوان آسانسور ترقي هم استفاده مي شود. ۲- شهردار (shahrdar): كسي كه وظيفه اش اداره كردن شهر است، نوع تهراني اش در صورت به زندان نيفتادن اين شانس را دارد كه از نردبان ترقي بالا برود، كسي كه با وجود كشيدن زحمات بسيار زياد، شهروندان تنها در هنگامي كه سوار ماشين هستند و در دست اندازي مي افتند از او (آن هم نه به نيكي!) ياد مي كنند. ۳- زيبا سازي (ziba sazi): سوسول بازي، حيف و ميل كردن بيت المال، چند سالي مي شود كه شهرداري مشهد به اين نتيجه رسيده است كه تا زمان روييدن گل ني پول هايش را الكي صرف زيباسازي اين شهر نكند، زيرا با وجود پروژه اي به نام قطارشهري اين شهر زيبا بشو نيست.
(توضيح: در برخي اسناد قديمي آمده است، گل ني همزمان با اتمام پروژه قطار شهري مي رويد.) ۴- فرهنگسرا (farhangsara): ها... ائي فرهنگ سرا كه وگفتي يعني چه؟؟!
(توضيح مسؤول صفحه: با عرض پوزش از خوانندگان عزيز، از آنجا كه نگارنده اين مطلب در شهر مشهد زندگي مي كند و ايضاً تا به حال به تهران مسافرت نداشته، معني اين كلمه را نمي دانسته است، راستش خودم هم نمي دونم!) ۵- ترافيك (terafic): انباشته شدن و گير نمودن و تو هم تو هم شدن انسانها و ماشينها، نقض كننده جمله «وقت طلاست»، نوع ماشيني ترافيك مختص خيابانها و ترافيك انساني متشكل از ارباب رجوعاني است كه كارشان به نوعي در شهرداري گير كرده است.
توضيح ضروري: سازمان ترافيك يكي از همان شونصد هندوانه اي است كه شهرداري آن را برداشته و بعد افتاده و شكسته! ۶- نظارت بر تاكسي ها (nezarat bar taxiha): فرهنگ سازي از نوع خيلي پيشرفته، از آنجا كه شهردار، معاونان و كاركنانش وظايف خود را بدون هر گونه نظارتي به خوبي انجام مي دهند، نظارت بر تاكسي ها نيز بر پايه منطق «من خوبم، تو خوبي، پس نظارت نمي خواد» مي باشد. ۷- آتش نشاني (atash neshani): سازماني كه فقط براي كمك به برخي از سوختگي ها -از جمله سوختن خانه و ماشين- تشكيل شده است، اما برخي از شهروندان چون تصور مي كنند كه در صورت سوختن دل، دماغ، غذا، عمر و حتي ]... [هم مي توانند از آتش نشاني كمك بگيرند، لذا آمار تماس هاي اشتباهي (شما بخوانيد مزاحمت هاي تلفني) اين سازمان چيزي در حدود يك عالمه در شبانه روز مي باشد. ۸- ميوه و تره بار (mive va tare bar): شهرداري ميوه ها را با دو نرخ ارزان و گران به بازار عرضه مي كند، نرخ ارزانش را براي فروش به ميوه فروشي سر كوچه يكي از مسؤولان مي فرستد و نوع گرانش را به باقي مكانها! ۹- بازيافت و تبديل مواد زباله (bazyaft va tabdile mavade zobale): شهرداري پس از شونصد سال توانست بالاخره اين فرهنگ را در ميان مردم جا بيندازد كه زباله هايشان را در پلاستيك هاي مخصوص ريخته و درش را گره بزنند و آن را در ساعت معيني دم درب منزلشان بگذارند، آگاهان معتقدند يحتمل يك قرن طول خواهد كشيد تا فرهنگ تفكيك زباله نيز نهادينه بشود!! ۱۰- حقوق شهروندي (hughogh e shahrvandi): يك نوع حقوق كه سر برج پرداخت نمي شود و با پرداخت عوارض خودرو رابطه اي مستقيم دارد؛ (چندي پيش در جرايد خوانديم:«شهرداري حقوق شهروندي را آموزش مي دهد.»، چندي بعد در هفته نامه شهرآرا و از قول روابط عمومي و بين المللي شهرداري خوانديم:«شهروند گرامي! پرداخت عوارض خودرو توسط هر يك از ما رعايت حقوق ساير شهروندان است»، و بدين ترتيب معناي حقوق شهروندي را نيز آموختيم!) ۱۱- سردخانه و بهشت رضا (sardkhane va behesht e reza): توضيح ضروري: اين مورد توضيحي ندارد و مسؤول صفحه خودش آن را داخل متن قرار داده است، تا نويسنده مطلب حواسش باشد كه اين دو محل نيز زير نظر شهرداري اداره مي شوند و اين قدر به شهرداري گير ندهد!


 

نوشته شده در جمعه 3 تير 1390برچسب:,ساعت 15:46 توسط قاسم مرادی| |

 1- مي دونيد سريعترين راه به چنگ آوردن قلب يک مرد چيه ؟ پاره کردن سينه اش با يک کارد آشپزخانه
2- مي دونيد مردها مثل مخلوط کن هستند..... براي اينکه تو هر خانه از اون هستش ولي نمي دونين به چه دردي مي خوره
3- مردها مثل آگهي بازرگاني هستند..... يک کلمه از چيزهايي را که ميگن نميشه باور کرد
4- مردها مثل کامپيوتر هستند..... کاربري شون سخته هرگز حافظه قوي ندارند
5- مردها مثل سيمان هستند .....وقتي جايي پهنشون مي کنيد بايد با کلنگ آنها را از جا بکنيد
6- مردها مثل تعطيلات هستند..... هيچ وقت به اندازه کافي بلند به نظر نمي آيند.
7- چرا مردها دوست دارند با دخترهايي آشنا بشوند که قصد ازدواج با اونها را ندارند؟.....شما بگيد چرا سگها به دنبال ماشينهايي واق واق مي کنند که قطد رانندگي اون را ندارند؟
9- مردها مثل طالع بيني مجلات هستند..... هميشه بهتون ميگن که چيکار بکنيد و معمولا هم اشتباه مي گويند
10- مردها مثل جاي پارک هستند .....خوب هاشون قبلا اشغال شده و اونايي که باقي موندن يا کوچيک هستند يا جلوي در منزل مردم
11- مردها مثل باران بهاري هستند.....هيچوقت نمي دونيد کي مياد چقدر ادامه داره و کي قطع ميشه
12- مردها مثل نوزاد هستند..... توي اولين نگاه شيرين و با مزه هستند اما خيلي زود از تميز کردن و مراقبت از آنها خسته ميشيد
13- مردها مثل ماشين چمن زني هستند..... به سختي روشن ميشن و راه ميفتن , موقع کار کردن حسابي سروصدا راه مي اندازند و نيمي از اوقات هم اصلا کار نمي کنند.


 

نوشته شده در جمعه 3 تير 1390برچسب:,ساعت 15:40 توسط قاسم مرادی| |

1- مي دونين فرق خانمها با آهن ربا چيه؟..... آهن ربا حداقل يک روي مثبت داره
2- خانمها مثل راديو هستند..... هر چي ميخوان ميگن ولي هر چي بگي نمي شنوند
3- خامنها مثل چسب دوقلو هستند.....اگه دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد ديگه بايد سيم تلفن را بريد
4- خانمها مثل رعدوبرق هستند ..... اول برق چشماشون ميرسه بعد رعد صداشون
5- خانمها مثل ليمو شيرين هستند..... اول شيرين هستند ولي بعد تلخ ميشن
6- خانمها مثل گچ هستند ..... اگه چند دقيقه مدارا کنيد چنان سفت و سخت ميشن که ديگه حالتي نمي گيرند.
7- خانمها مثل کنتور برق هستند..... هر چند سال يکبار عدد سنشون صفر ميشه
8- چرا خانمها نمي توانند نقشه بخوانند/ ..... براي اينکه فقط ذهن مرد هستش که ميتونه تجسم و درک کنه که يک کيلومتر با يک سانتي متر نشون داده شده
9- خانمها مثل اينترنت هستند.... از هر موصوعي بک فايل اطلاعاتي دارند
10- خانمها مثل فلزياب هستند ..... از نزديک طلافروشي که رد ميشن عکس العمل نشان ميدن
11- خانمها مثل موبايل هستند هر موقع کار مهم داريد در دسترس نيستند

نوشته شده در جمعه 3 تير 1390برچسب:,ساعت 15:37 توسط قاسم مرادی| |

در جاده زندگي مشترك، هر یک از تابلوهای زیر به چه مفهومی اشاره دارند؟


الف. فرمان زندگی را از همان اول، خودت به دست بگیر

ب. اگر پرسپولیسی هستی آن گاه همسرت نباید استقلالی باشد

 

 


الف. انتخاب همسر از بین آدمهای برجسته

ب. شکم برجسته ممنوع! 

 


الف. همیشه راه راست را برو

ب. به طرف منزل مادرزن 

 


ازدواج:

الف. آغاز آزاد روابط

ب. ‌پايان روابط آزاد 

 


الف. لطفا موالیدتان را كنترل كنيد!

ب. یکی کمه، دو تا غمه، سه تا که شد خاطرجَمعه! 

 


الف. به سراغ شوهر که می روی تازیانه را فراموش نکن!

ب. کتک زدن ممنوع 

 


الف. همسرت را نپیچان

ب. دم درآوردن ممنوع! 

 


الف. ماه عسل به دریا نروید، غرق می شوید، حسرت به دل می مانید!

ب. زیرآبی رفتن ممنوع  

 


الف. وفاداری در حد سگ

ب. اخلاق سگی ممنوع 

 


الف. به پای هم پیر شوید

ب. پیرتان در می آید! 

 


الف.   ladies next

ب.  محل وقوع عشق های خیابانی 

 


الف. بعد دوسال راه میندازیم یه مخزن گنده جوجه کشی!

ب. دو فرزند کافی است! 

 


الف. همدیگر را دور نزنید!

ب. دور همدیگر بگردید! 

 


الف. هنگام دعوا از چکش استفاده نکنید

ب. زندگي شما به بن بست رسيده است
 

نوشته شده در پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 15:57 توسط قاسم مرادی| |

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده ، دیگه گلوله نداره !
آخرین کلمات یک ملوان : من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم !
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو ؟!
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم ؟!

نوشته شده در پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 15:53 توسط قاسم مرادی| |

نوشته شده در یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,ساعت 10:30 توسط قاسم مرادی| |

سلام به وبلاگ من خوش آمدید . دوستان عزیز از این که وبلاگ من را برای تماشا انتخاب کرده اید ممنونم و این که این وبلاگ به زودی به بالا تریت درجه خواهد رسید .

نوشته شده در یک شنبه 29 خرداد 1398برچسب:,ساعت 10:26 توسط قاسم مرادی| |


Power By: LoxBlog.Com